
دروازهبان
تخصصیترین موقعیت در تیم بوده و بیشتر وظیفه تدافعی و محافظت از دروازه را دارد. یک دروازهبان خوب دارای قدرت فیزیکی و پرش بالا یی است. واکنشهای سریع انجام داده و در جا یابیها اشتباه نمیکند. به راحتی میتواند رهبری دفاعیتیم را به عهده گرفته چون بهترین دید را نسبت به تمام مدافعین دارد. در مواقع توپهای ارسالی به طور موثر با مدافعین و بازیکنان ارتباط بر قرار کرده و در ضربات آغاز مجدد با دقت عمل میکند.
مدافعین
مدافع مرکزی Canter -Back (CB)
مدافع مرکزی - میانی یا بعضا مدافع مرکزی هم به آن گفته میشود. وظیفه عمده این تیپ مدافین متوقف کردن تمام کنندهها از گل زنی و خارج کردن توپ از محوطه جریمه است. همان طور که از اسم این مدافعین پیداست - در موقعیت مرکزی خط دفاع بازی میکنند. اغلب تیمها دو مدافع مرکزی استخدام میکنند که مسلما جلوی دروازهبان بازی میکنند. دو استراتژی عمده برای مدافعین مرکزی وجود دارد که در زیر به آنها اشاره میشود:
دفاع منطقهای:
هر کدام از مدافعین منطقه مشخصی را تحت پوشش قرار میدهند وبه صورت یک واحد دفاعی منسجم عمل میکنند. در این سبک دفاع - بازیکنان مدام اطراف شانههای خود را نگاه میکنند تا به خصوص هنگام آفساید گیری هوشیاری لازم را داشته باشند. پوشش فضای بین توپ و بازیکنان تیم مقابل از اصول اولیه این سبک بوده و توصیه میشود مدافعین از تکل زدن – حرکت رو به جلو و زیاد نزدیک شدن به نفرات تیم مقابل جلوگیری کنند. به این دلیل که باعث از بین بردن شکل واحد دفاعی میشود. در تصویر مقابل نمونهای از دفاع منطقهای در تیم فولام قابل مشاهده است. به دلیل تعدد بازیکنان تیم مهاجم در منطقه دفاعی چنانچه مدافعین توپ ربایی کنند باید سریعا آن را به خط میانی منتقل و یا حتی به ضد حمله تبدیل کنند و از آن منطقه به سرعت خارج شوند تا فشار روی تیم کاهش پیدا کرده و مهاجمین تیم مقابل در وضعیت توپ – دروازه (آفساید) قرار دهند.
دفاع نفر به نفر: که وظیفه هر کدام از مدافعین یارگیری فرد خاصی از تیم مقابل است.
معمولا مدافعین مرکزی قد بلند- قوی - دارای قدرت پرش و تکل زنی بالایی میباشند. مدافعین موفق افرادی هستند که خوب تمرکز دارند و بازی خوانی میکنند. شجاع هستند و دارای قدرت تصمیم گیری بالایی به ویژه هنگام تکل زنی در لحظات حساس میباشند. بعضی مواقع به خصوص در لیگهای دسته پایین مدافعین مرکزی دقت بسیار کمی روی کنترل توپ دارند و فقط سعی در دور کردن توپ به روش سنتی دارند. در اوایل قرن بیستم این موقعیت در فوتبال شکل واقعی خود را در ترکیب ۵-۳-۲ را پیدا کرد که در آن هر دو مدافعین بیشتر حالت دفاعی به تیم میدادند. در تصویر نمونه از یار گیری تفر به نفر مشاهده میشود. مدافع باید سایه به سایه بازیکن تیم حریف حرکت کرده و از دست خود به عنوان حسگربدن بازیکن حریف و راهنمای حرکت خود استفاده کند. امکان خطا گرفتن برای مهاجمین در این سبک بسیار ساده است و نیازمند هوشیاری بالایی است.
مدافع سوییپر Sweeper/Libero (SW)
در واقع فرم پیشرفته و همه کاره مدافع مرکزی است ولی همان طور که از اسمش پیداست وظیفه دور کردن توپ را عهده دارد. به ویژه وقتی که تیم مقابل در صدد ایجاد شکاف در خطوط دفاعی است. در شکل مقابل مدافع سوییپر در آرایش ۲ – ۳- ۵ نشان داده شده است که دارای قابلیت تحرک بیشتری نسبت به دیگر مدافعینی که یارگیری میکنند دارد. قدرت بازی خوانی برای این تیپ مدافعین بسیار حیاتیتر از مدافعین مرکزی است.
در سیستم ایتالیا یی کاتانچیو یا دفاع بتونی در سال ۱۹۶۰ برای اولین بار به بازیکنان این پست لقب لیبرو را دادند. اکثر مدافعین مرکزی قابلیت خارج کردن توپ از منطقه دفاعی را دارند و میتوانند انرا به یک موقعیت حمله برای تیمشان تبدیل کنند که بسته به ویژگیهای تاکتیکی (بازی خوانی و طراحی وتکل) و تکنیکی (پاسکاری و میدان دید مناسب)
میباشد.
مدافع پوششی Full Back (FB/LB/RB)
اینگونه مدافعان حالت دفاعی عمیق تری به خود میگیرند. در سمت چپ یا راست زمین بازی میکنند. وظیفه اصلی این مدافعین مانع شدن از ارسال و عبور توپ توسط بازیکنان تیم مقابل روی محوطه جریمه است. در برخی سیستمهای دفاعی مدافعین پوششی اقدام به یارگیری هم میکند. از اکثر آنها انتظار میرود با حرکت رو به جلو به نقطه آغاز بازی در حمله شرکت کرده و به عنوان بال راست و چپ اقدام به توپ ریزی برای مهاجمین کنند. یک مدافع پوششی مدرن توانایی حرکات سریع و انفجاری را دارد - قدرت ایده آلی داشته و خوب تکل میزندو دارای استقامت بالایی هنگام زمین خوردن و بلند شدن مکرر است.
مدافع نفوذی پوششی Wingback (WB/RWB/LWB)
در واقع شکل مدرنتر مدافع پوششی است که وظیفه آنها شرکت در طرحهای تهاجمی است. همان طور که از اسمشان پیداست وظیفه دو منظوره هم در حملات و دفاع را بر عهده میگیرند. در سیستم ۲-۵-۳ به کارگیریشان بسیار معمول است که بیشتر در نقش بخشی از خط هافبک ظاهر میشوند. به این دلیل که وظیفه ترکیبی دارند باید دارای استقامت بالایی باشند. در سیستم مذکور از پشتیبانی خط دفاع برخوردارند باید یبیشتر روی فراهم کردن موقعیت برای تمام کنندهها تمرکز داشته باشند و کمتر به وظایف دفاعی بپردازند. استقامت و آمادگی جسمانی بالا از عوامل افزایش قدرت آنها به شمار میرود.
هافبکها
هافبکها خط ارتباط بین مهاجمین و مدافعین هستند. از وظایف اصلی آنها نگهداری مالکیت توپ و دریافت توپ از مدافعین و تغذیه مهاجمین است. در عین حال مانع پیش روی بازیکنان تیم مقابل نیز میشوند. هافبکها از قابلیت انعطاف پذیری بالایی برخوردارند و میتوانند به خود حالت دفاعی یا تهاجمی بگیرند. اکثر مربیان روی به کار گیری یک هافبک مرکزی تمرکز میکنند.
هافبک مرکزی Central Midfielder (CM)
متناسب با نظم تاکتیکی و ظرفیتهای تیم میتوانند دارای نقشهای متعددی در زمین باشند. پل ارتباطی بین دفاع و حملهاند و بدون چون و چرا وظیفه دفاع بلامنازع هنگام حمله تیم مقابل را دارا هستند. موقعیت مرکزی به آنها این امکان را میدهد که دید وسیعی از میدان داشته باشند. اکثر اتفاقات میدان پیرامون آنها در جریان است و باید از قابلیت کنترل توپ بالایی برخوردار باشند. بعضی از آنها قدرت بازی بین دو محوطه جریمه یا اصطلاحا «باکس تا باکس» را دارا هستند. قدرت و استقامت آنها - زیرکی - کنترل توپ و پاسکاری آنها در کار تیمی تاثیر گذار است.
هافبک دفاعی Defensive Midfielder (DM)
اینگونه مدافعین اغلب جلوی مدافین پوششی بازی میکنند و علت به کار گرفتن آنها بالا بردن قدرت دفاعی تیم است. یک هافبک دفاعی سازمان تهاجمی تیم مقابل را ویران میکند و باعث توقف بازیکنانی میشود که در حمله شرکت میکنند. این گونه مدافعین همچنان میتوانند به تاکتیک تیمی هم کنند.
به عنوان مثال: با هدایت هسته تهاجمی به سمت کنارهها میتوانند باعث محدود کردن و کوچک کردن زمین برای آنها شوند. حتی میتوانند پست مدافع پوششی یا نفوذی را به هنگام شرکت ناگهانی آنها در حمله پر کنند.
اصولا وظیفه آنها دفاعی است ولی بعضی از آنها به عنوان بازی ساز عمقی یا اصطلاحا طراح درو نیز به استفاده میشود. به این دلیل که از توانایی طراحی حمله و اعمال زمان آن از عمق دفاع بوسیله پاسکاری برخوردارند.
یک هافبک دفاعی دارای قدرت تشخیص بالای موقعیت یابی - تکل زنی و توپ ربایی است. توانایی برآورد و ارزیابی حرکت بازیکنان تیم مقابل و مسیر توپ را دارد. همچنین هنگامی که تیم تحت فشار است قابلیت کنترل و نگه داری توپ را در خط میانی داردو مهمتر از همه باید دارای استقامت بالایی باشند به این دلیل که در طول یک مسابقه بیشترین فاصله از زمین را تحت پوشش قرار میدهند.
در یک بازی فوتبال به عنوان مثال در لیگ برتر انگلیس در طول ۹۰ دقیقه یک هافبک دفاعی به میزان ۱۲ کیلو متر دوندگی دارد. هافبکهای بازی ساز عمقی نیز باید توانایی بالای کنترل توپ و ارسال پاسهای بلند و عریض را برای مهاجمین داشته باشند
Attacking Midfielder (AM) هافبک تهاجمی
یک هافبک تهاجمی یک هافبک مرکزی است که در وضعیت حمله و پشت تمام کنندهها بازی میکند که در واقع محورهای تهاجمی تیم میباشند. در فضاهای خالی بازی میکنند یا در عمق خط حمله به عنوان پشتیبان اصلی مهاجمین مرکزی جا میگیرند.
از وظایف اصلی این پست تخصصی ایجاد موقعیتهای گل زنی با استفاده از مهارتها و توانمندیهایشان دارای قابلیت تکنیکی بالایی بوده و با پیش بینی حرکت مدافعین تیم حریف اقدام به ارسال پاسهایی برای تمام کنندهها میکنند که باعث ایجاد شکاف در سازمان دفاعی تیم مقابل میشوند. پاسهای دقیق ارسال میکنند و بدون اشتباه دریبل میکنند. توپ را به صورت ماهرانه کنترل میکنند و از قدرت بازی سازی بالایی برخوردار هستند. پاسهای جسورانه میفرستند و از زوایای گوناگون شوت میزنند و میتوانند ستاره تیمشان باشند. به اکثر آنها اجازه حرکت در نقاط مختلف زمین داده شده تا متناسب باموقعیت تیمی هدف مورد نظرشان را به وجود بیاورند. در ترکیب عامه پسند «۲-۴-۴» لوزی یا «۲- ۱-۲ ۱ -۴» به صورت سنتی دو هافبک مرکزی در نظر گرفته میشود که یکی از انها هافبک تهاجمی است.
هافبک نفوذی پوششی Winger (LW/RW)
معمولا به آنها بال تیم گفته میشود که در موقعیت عریض تری نزدیک به خطوط کناری قرار دارد.
در بعضی ازفرمهای سنتی مثل آرایش دبل دبلیو به عنوان مهاجم هم به کارگرفته میشوند.
امروزه به شکل مدرن اینگونه هافبکها نقش مهمی در میانه میدان ایفا میکنند. به ویژه در سیستم ۲ - ۴ - ۴ یا ۱ - ۵ - ۴ وگاهی در سیستم ۳ - ۳ - ۴ بیشتر به خود حالت تهاجمی گرفته و حتی تمام کننده میباشند.
یک هافبک در این پست دارای سرعت عمل و قدرت جنگندگی بالاست. حیله گر و با هوش است و از حرکت کنار خطوط کناری لذت میبرد. ارسالهای او روی پستهای نزدیک و دور فرود میآید.
بعضی از آنها تمایل زیادی به کشاندن جریان بازی به سمت داخل میدان دارند که این خود باعث عریض شدن سازمان دفاعی تیم مقابل میشود و به آنها وظیفه بازی سازی یا ارسال پاسهای اریب را میدهد. حتی بازیکنانی که سریع نیستند نیز در این پست توانایی خلق موقعیتهای تهاجمی از دامنههای کناری تیم را دارا هستند.
مانند تمام بازیکنان خط حمله - جا گیری آنها در نقاط مختلف زمین مهم است که میتواند منجر به دریافت توپ - ارسال پاس یا امتیاز گیری شود.
در شکل سنتی بازیکنان راست پا در سمت راست و چپ پاها در سمت چپ بازی میکنند ولی امروزه در فرم مدرن مربیان از این بازیکنان توقع بازی در هر دو بال تیم را دارند که در طول بازی به شکل مداوم انها را برای اهداف تاکتیکی در دو دامنه تیم عوض کنند. به عنوان مثال یک بازیکن راست پا که در جناح چپ به کار گرفته میشود- تمایل به بازی به میانه میدان را دارد و این برایش راحتتر است.
بنابراین میتواند بیشتر ساز را ایفا کند. از راه دور شوت بزند- به سمت گل دریبل کند و یا پاسهای نرم برای مهاجمین بفرستد مزیت دیگر این کاربرد این است که با پیشبرد بازی به سمت میانیتر میدان - توپ به سمت پای ضعیفتر مدافع پوششی میرود که پشت سر این هافبک بازی میکند و به همین دلیلهایی مانند بارسلونا بالهای چپ و راست خود را روی پای مخالف انتخاب میکنند. باشگاههایی باشگاههایی معروف و موفق بسیاری هم مثل آث میلان اصلا بدون بال چپ و راست بازی میکنند. که معمولا به شکل یک لوزی باریک در میانه میدان پیشروی میکنند و یا با اتکا به مدافعین پوششی در سیستم
۱-۲- ۳ - ۴ به صورت عریض تری از آنها به عنوان بال تیمشان استفاده میکنند
در سال ۱۹۶۶ رمزی مربی تیم انگلستان عملا تیمش را بدون بال مدیریت کرد که به آن تیم لقب تیم شگفتیهای بدون بال را دادند.
مهاجم
مهاجم مرکزی Centre Forward (CF)
یک مهاجم مرکزی تنها یک وظیفه اصلی دارد و آن هم گل زنی است. معمولا مربیان یک تمام کننده که شانه به شانه دفاع آخر تیم مقابل بازی میکند در خط حمله قرار میدهندو یک مهاجم پیشرو در موقعیت عمقی تری به کار میگیرند تا به ایجاد و یا خلق موقعیتها ی گل زنی منجر شود.
در سابق مهاجمین مرکزی به عنوان مهاجم هدف برای خط دفاع محسوب میشدند که وظیفه آنها ایجاد حواس پرتی برای مدافعین و استفاده خود و هم تیمیهایشان از فرصتها برای گل زنی بود. ولی معمولا این بازیکنان دارای سرعت و چابکی بیشتری نسبت به دیگران هستند.
باید دارای قابلیتهای بالایی باشند. قابلیت جا گیری در فضاهای خالی سازمان دفاع تیم مقابل و یا حتی دریبل کردن را دارند.
در موارد دیگر بازیکنان تمام کننده با جاگیری در دامنههای کناری زمین راه خود را به سمت گل و گل زنی در پیش میگیرند.
در واقع مهاجم هدف و تمام کننده میتوانند جای خود را با توجه به موقعیت توپ عوض کنند.
بازیکنانی که به عنوان مهاجم هدف به کار گرفته میشوند معمولا از قد نسبتا بلندی برخوردارند و دارای شوتهای دقیقی هستند. توپهای مدافعین یا مهاجمین میتواند به آنها ختم شود. قابلیت نگهداری و حمل توپ را دارند تادر زمان مناسب هم تیمیهای آنها به کار تیمی اضافه شوند.
معمولا با ضربه سر از طریق ارسالهای عرضی به گل میرسند. با قدرت بدنی خود هنگام چرخیدن از توپ محافظت کرده و گل میزنند.
بعضی از مهاجمین به دریافت پاسهای بلندی که پشت سر مدافعین تیم مقابل ارسال میکنند اتکا میکنند و بعضی مانند مهاجم هدف با پشتیبانی خط میانی پشت سرشان و جمع کردن توپ به گل میرسند.
برخی مهاجمین قابلیت بازی در هر دو وضعیت (مهاجم هدف و مهاجم پیشرو) را دارا هستند.
مهاجم تمام کننده Striker (ST)
باید متوجه بود که بین تمام کننده و مهاجم مرکزی تفاوتهای بارزی وجود دارد و این دو پست همیشه از لحاظ مفهوم وعملکرد گیج کنندهاند. هر چند که دارای وظایف مشابهی میباشند. معمولا تمام کنندها با دوندگی زیاد در بازی مدافعین مداخله میکنند و سعی در فرار از حلقه آفساید را دارند و اکثرا در تلاشند تا نزدیک به خط دروازه بازی کنند.
مهاجم عمقی یا نفوذی
در واقع همان مهاجمان مرکزی هستند که در فاصله بین خط دفاع و میانی تیم مقابل بازی میکنند. اخیرا به آنها اسامی چون: تمام کننده حاشیهای - پشتیبان تمام کننده نیز داده شده است. در واقع این پست برای اولین بار توسط تیم مجارستان در اواخر دهه ۱۹۴۰ و توسط فرانسه در اواسط ۱۹۵۰ به کار گرفته شد.
بعدها در فوتبال ایتالیا به خود شکل عامه پسندی گرفت. در واقع این بازیکن بازی سازی است که نه در حمله و نه در خط میانی بازی میکندو لی حرکت او باعث پیشرفت هجومی تیم میشود. خیلی از بازیکنان این پست میتوانند به صورت هافبک تهاجمی یا حتی در بال تیم بازی کنند. به هنکام حمله اغلب کمی عقب میکشند تا به عنوان آخرین بازیکن یارگیری شوند و سریع حرکت کنند. دارای مهارتهای بالایی هستند- ذهنیت هجومی دارند و برای مهاجمان مرکزی ایجاد فرصتهای متعددی میکنند.